بارالها
19 مهر 1394 توسط عبادي زاده
بار الها
از کوی تو بیرون نشود پای خیالم
نکند فرق به حالم
چه برانی، چه بخوانی
چه به اوجم برسانی
چه به خاکم بکشانی
نه من آنم که برنجم
نه تو آنی که برانی
نه من آنم که ز فیض نگهت چشم بپوشم
نه تو آنی که گدا را ننوازی به نگاهی
در اگر باز نگردد نروم باز به جایی
پشت دیوار نشینم چو گدا بر سر راهی
کس به غیر از تو نخواهم
چه بخواهی چه نخواهی
باز کن در، که جز این خانه مرا نیست پناهی